بحث مهمي كه اينجا وجود دارد بحث قرباني است، ماجراي اسماعيل، وقتي گفته شد اسماعيل را قرباني كن، منظور خود اسماعيل نبود، منظور وابستگي به فرزند بود، منظور اين بود كه يك چنين وابستگي را حاضري در پيشگاه او قرباني كني، خداوند تشنه خون نيست كه قرار باشد فرزند او سر بريده بشود تا او راضي بشود و زمانيكه ثابت شد كه حاضر است ديديم كه اصلاً ماجرا به طور كلي عوض شد، بحث قرباني كردن، قرباني كردن وابستگي هاست كه اينجا يك سمبُلش را بعنوان يك نمونه معرفي كردند و مثل اين ميتواند نمونه هاي بسيار زيادتري داشته باشد كه ما وقتي نشانمان دادند بايد ببينيم آماده ايم قرباني اش كنيم يا نه، قرباني كردن در اين ابعاد مشكل است، چرا مشكل است، تجربه كرديم، چه كسي حاضر است غرورش را زير پا بگذارد، چه كسي حاضر است منيتش را، حسادتش را و ... را زير پا بگذارد، در عمل متوجه ميشويم كه در واقع قرباني كردن اين چيزها مشكل است و ارزش فوق العاده اي دارد، شايد از با ارزشترين چيزهائيكه ميتوانيم به پيشگاهش ببريم بحث غرور، منيت، حسادت و بحث قرباني كردن آن وابستگيها يمان هست كه در اين مورد هم به ما كمكهاي لازم را ميكنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر