۱۳۹۳ مهر ۸, سه‌شنبه

گناه و خوشبختی:

استاد:

انسان مفهوم گناه رو نمیدونه چی هست و به اصطلاح مفهوم ظلم رو نمیدونه. یادتون باشه در دوره 3 یک آیه از کتاب مقدس رو من عنوان کردم که در کتاب مقدس سالها پیش من این ، بصورت جدا در یک جایی برخورد کردم که گفته بود : بیماری شما نتیجه گناهان شماست و مزد گناه موت هست ، مزدِ گناه مرگه .

و خوب من اصلا این مساله رو خیلی ناراحت شدم که همچین چیزی نیست ،همچین چیزی نمیتونه باشه و بعد این آگاهی اومد که نه ، همینه منتهی شما مفهوم گناه رو نمیدونید، الان متوجه میشیم که با این زبان تمام درگیریهای ما اعم از موجودات غیر ارگانیک ، این ، اون ، اون ، تمام اینها تشعشعاتیست و شعوریست و به زبان پنهانیست ، ما فقط، انسان مفهوم گناه رو در دزدی و نمیدونم مثل اینجور چیزهایی پیدا کردیم .

این بچه های نوزاد ، این بچه ها که بیمار میشوند چه گناهی کردند؟

در معرض تشعشعه، ببینید اون بچه چه گناهی کرده که الان هوای آلوده تنفس میکنه، همون در معرض تشعشع شعور معیوب هم هست .در دوران بارداری و جنینی بوده و بعد از اون هم هست .دیگه ژن و همه اینها .ببینید نتیجه گناه ، گناه رو اگه معنی نکنیم دچار مشکل میشیم ها ..گناه ، تخطی شعوریست در اصل ، خطاهای شعوری ، خطاهای شعوریست نه اینکه دزدی ، اینها بچه بازیه که ، اینها در واقع مثل همون جریان مهد کودکه ، آی خانم معلم آی کاغذم آی پاک کنم رو برد ،آی مدادم رو برد. اینا که در واقع بچه بازیه هنوز انسان مفهوم گناه رو نمیدونه چیه ، خب منم اونجا که اصلا نمیدونستم ، بعدا باز شد تازه متوجه شدم که منظور چیه ..ما میگیم که از اونجا به بعد بود که متوجه شدیم بیماری زمینیست و مساله 

۱۳۹۳ مهر ۳, پنجشنبه

تطهیر، محور وجودی و زمان آخر قسمت دوم

بسم الله الرحمن الرحيم

- سؤال: من در ارتباط بی نام ترم 8، پیام تسبيح و «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ» را دريافت کردم.

استاد طاهري: اين ارتباط معني تسبيح را نيز در خود دارد. تسبیح جزء حلقه هایی است که وارد آن شده ایم؛ به معناي درک شناوری و گستردگی.

ببینید، ما تا به درک تسبیح نرسیم، گرفتار هستیم؛ حتی گرفتار عقایدمان که نمی گذارند پرواز کنیم.

معنای تسبیح، از منظري که ما با آن آشنا شدیم، با معناي متداول متفاوت است. همه باید به درک تسبیح، شناوری، گستردگی و بی ذهنی برسیم. چراکه با ذهن محدود، بسته و قفل شده با اطلاعات و داشته های قبلي، نمی توان به درک یک عظمت رسيد (همان فلسفه ای که برای «اینتریونیورسال» تعريف کرديم).

ذهن کسي که این نگاه را شرک مي داند، قفل شده است و نمی تواند يک قدم از حریم خود جدا شود؛ ما او را در شرک می بینیم و او ما را!

بنابراين، «ذهن بی ذهنی» نيز یکی از مسائلي است که براي «ارتباط» لازم داريم؛ يعني هم می دانیم و هم موقعی که می خواهیم در ارتباط قرار بگیریم، هیچ نمی دانیم!

یک شرط اساسی براي دريافت آگاهي اين است که بگوئی «نمی دانم!». عالم بالا به ما می گوید «اگر می دانی، دیگر با ما چه کار داری؟!» چرا که اگر رسیده ای، دیگر اصلا نباید اینجا باشی؛ باید الان چرخان و رقصان باشی! اگر هم نرسيده اي، بیا و مشکلت را بگو!

اگر تو یار نداری، چرا طلب نکنی؟! / وگر به یار رسیدی، چرا طرب نکنی؟! (مولانا)

اما فرد، هم می خواهد کمک بگیرد و هم می خواهد بگوید «خودم بلدم!» از آن طرف پاسخ می گویند «اگر بلدی دیگر با ما چه کار داری؟!»

لذا یکی از این ترفندها در این قضیه این است که به فقیر بودن اقرار کنیم (هو الغنی و انتم الفقراء). این ها اصول حرکت هستند، اگر به عنوان فقیر نروی، می گویند «برای چه آمده ای؟!».

بنابراين، ذهن بی ذهنی، گستردگي، شناوري و …، از اصول این ماجرا است. بهره مندي از عنايات رحماني، یک سری اصول مقدماتی دارد که پیچیده نبوده و لازم نيست فرد کار خاصی انجام بدهد. این طور نیست که به فرد بگویید «برو، ده سال این ذکر را بگو و بعد بیا!». بحث «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ» است. صراط مستقیم، کوتاه ترین فاصله بین دو نقطه است؛ پس يعني «ما را به کوتاه ترین راه هدایت کن!»

گفتیم که راه خدا، حد فاصل دو نقطه است که به سمت صفر میل می کند؛ به يک نقطه مي رسد. ما به دنبال یک شاه کلید هستیم؛ به دنبال آن یک نقطه.

محور وجودی، یکی از ماجراهای صراط مستقیم است که یک دفعه، بدون اینکه هیچ کاری کرده باشید، جلوه رحمانیت پیدا می شود. اگر افراد این مقوله را درک نکنند، می آیند و به منِ نوعی نگاه می کنند و می گویند «ایشان که هزار اشکال دارد!»، ولی تابش رحمانی است، بنابراين گیج می شوند!

بعضی ها می گویند کسی که می خواهد مربی باشد باید مشخصات خاصي داشته باشد و همه مواردي که در اين خصوص می گویند مشخصه هاي انسانی است که از نظر ظاهری به تطهیر کامل رسیده است. اما اصلا چنین انسانی در این زمان نداریم! یعنی دیگر حرفش را هم نزنید!

آنها از اين تعجب مي کنند که چگونه راندمان خوب و تشعشع رحمانی است و موردي شیطانی و شرک در آن نیست.

آنها از این عنایت رحمانی و ماجراهاي ديگر آن خبر ندارند و خودشان را که محروم کرده اند هیچ، می گویند «نه! این اشتباه است!»؛ نه می توانند اثبات کنند که پديده اي شیطانی است و نه قبول مي کنند که رحمانی است!

در حاليکه رمز همه اینها در صراط مستقیم است، استفاده از قانون کوتاه ترین فاصله.‬

همفازی کیهانی

انسان هم سو و هم راستا با هستی نیست واین را انسان چند هزار سال است
فهمیده که هستی برای خودش یک ماجرایی را دنبال می کند
وانسان برای خودش یک ماجرایی را ، ما یک فرکانسی داریم او یک فرکانس دیگری دارد
همفازی کیهانی بررسی روش های هم خوان شدن و هم سو شدن با جهان هستی
هدفمند بودن جهان هستی ـ سازگاری انسان با کل ـ ارتباط جز ء با کل می باشد‬

۱۳۹۳ شهریور ۳۱, دوشنبه

غضب الهی، قانونمند است.

حالا اگر در این طرف هم داریم صدمه می خوریم، به اين دليل است که هنوز این مفاهیم نهادينه نشده است! براي مثال، ما مرتب می گوئیم: «فاز مثبت! فاز مثبت! فاز مثبت! ویروس جذب تشعشع منفی می شود و …» باز هم 95% از دوستان ما این ها را شوخی گرفته و می گیرند! ما هم هیچ اصراری نمی کنیم، فشار هم نیاورده ایم؛ گذاشته ایم تا با همین تشعشع دفاعی درگير باشند تا در آخر تسلیم شوند. توجه کنید که باید با چشمشان ببينند تا حرف های ما برایشان سندیت پیدا کند.

ممکن است یک نفر بپرسد «چرا از روز اول تشعشع دفاعی لِوِل 4 را نیاوردید؟» جواب اين است که ارائه این حلقه ها، همه به دنبال ماجراهایی صورت مي گيرد و قرار نیست به یک باره و با یک بشکن زدن، همه مشکلات حل شود. چون اگر مشکل حل شود، دیگر ما درس نمی گیریم! دقت می کنید؟ اگر یک فرد شش ماه با تشعشع دفاعی درگیر نباشد و با یک حرکت، مسئله اش حل شود، اصلا منکر وجود چنین رحمانیتی می شود! اما وقتی که درگیر مي شود، می فهمد که مفاهيم واقعیت دارد! ديگران هم شاهد اين قضيه هستند و در روح جمعي نيز منعکس مي شود و به بشریت انتقال می يابد.

مسيحي ها مي گويند حضرت مسیح (ع) با قرباني شدن خويش، بار گناهان بشر را بر دوش گرفت (تا گناهان بشر آمرزيده شود).

اين یعنی یک تجربه ايجاد و به روح جمعی اضافه شده است. امروز هم عده ای بر روی صلیب هستند و به دست و پایشان میخ زده اند و چاره ديگري نیست؛ این عده، گناهان بشر را بر دوش خود گرفته اند و به اين واسطه، باقي انسان ها بعد از این، راحت خواهند بود. بعد از حضرت مسیح (ع) نيز یک سری از مسائل راحت تر شد. از یک نقطه نظر هم این مسئله اجتناب ناپذیر بوده است؛ اگر امروز عده اي روی صلیب نمی رفتند، نسل بعدی باید روی صلیب می رفت!

یک عده بايد بار بيرون ريزي هاي ناشي از تشعشع دفاعی را بر دوش بکشند و بر روی صلیب، مصلوب شوند تا بشر را نجات دهند. از اين طريق، هم خود را نجات می دهند و هم دیگران را. چراکه در اين رابطه بحث تن واحده و مسائل عجيب ديگري مطرح است و با مصلوب شدن اين عده، علاوه بر نجات يافتن خودشان، روح جمعی نيز شاهد احوال آنها بوده و آن را ثبت و ضبط می کند و به همه بشریت بر می گرداند.‬

عبادت

آزمايشات آدمى (۴)

آخرين حلقه از زنجيرهٔ كلمات مرتبط با "آزمون‌هاى آدمى"، كه شايد محصول و منتجه همه آنان باشد، "عبادت" است كه در اين بخش مورد بررسى قرار مى‌گيرد. كلمه عبادت با مشتقاتش (مثل: عبد،عابد، تعبد و...) ۲۷۵ بار در قرآن تكرار شده است كه از نظر آمارى و اهميتى كه در متن كتاب دارد، از كلمات كليدى قرآن به شمار مى‌رود و شناخت عميق‌تر آن براى فهم آموزه‌هاى الهى اهميت بسيار دارد.

هرمسلمانى كه اهل نماز باشد، حداقل ده بار در نيايش‌هاى روزانه خود جمله :"اياك نعبد و اياك نستعين" را تكرار مى‌كند كه ضرورى است بدانيم دقيقاً چه چيزى از خدا درخواست مى‌كنيم . بيشتر مردم عبادت را همين نماز و روزه‌ها و ساير احكام شرعى مى‌دانند. عارفان و اديبانى هم همچون سعدى عليه‌الرحمه گفته‌اند:

عبادت بجز خدمت خلق نيست

به تسبيح و سجاده و دلق نيست

از پيامبر مكرم اسلامۖ نيز نقل كرده‌اند كه فرمود: "يك ساعت تفكر از يك سال عبادت بهتر است".

در ترجمه‌هاى فارسى قرآن، شما كلمات: "بندگى كردن"، "پرستش" و اطاعت را جايگزين كلمه عبادت مى‌يابيد. البته اين معادل‌ها از جهاتى درست است، ولى بيانگر روح مطلب و رساننده همه بارمعنائى كلمه عبادت نمى‌باشند. در ترجمه‌هاى انگليسى قرآن از آيه ۵۶ سوره ذاريات نيز، كه هدف از خلقت انسان را "عبادت" شمرده است، همين مفهوم ِ محدود ِ پرستش (worship) و خدمت كردن (to serve) به خدا را مورد نظر قرار داده‌اند‬


۱۳۹۳ شهریور ۲۶, چهارشنبه

طغیان علیه جنسیت

پشت پا زدن به منطق و نظم گاهی اوقات به شکلی دیگر نمود پیدا می کند
که آن مسله ی جنسیت است
تمایل به جنس موافق تمام اصول هاو منطق ها رابه هم می زند
و یک پوز خندی خواهد بود به همه ی نظم و منطق
ناخوادگاه این افراد زمانی ارضا می شود
که به نظم ـ جنس مونث در برابر جنس مذکر ـ پوز خند بزنند
این مسله بیماری نیست و این افراد بیمار نیستند

دیدگاه ما نسبت به این افراد ، دیدگاه نسبت به یک قربانی است
که عامل آن یا آلودگی به موجودات غیر ارگانیک است یا نرم افزاری است

از آموزه های استاد زمان " محمد علی طاهری‬

۱۳۹۳ شهریور ۲۵, سه‌شنبه

فلسفه خلقت

دون درک فلسفه خلقت همه کارها بیهوده، خسته کننده و تکراری می شه. تنها زمانی ما به این قضایا نزدیک می شیم و اون چیزهایی که در همه مذاهب بهش اشاره شده که بتونیم فلسفه خلقت رو درک کنیم، وقتی فلسفه خلقت رو درک کردیم، رحمانیتشو درک می کنیم، چون می بینیم برای حرکتی که بنا گذاشته شده تسهیلاتی درنظر گرفته شده و تضمینش کرده... اونوقت ما دلگرمی پیدا می کنیم و کارها خسته کننده نمی شه، تکراری نمی شه، پوچ و بیهوده نمی شه، چون می دونیم هرکاری از پسش حتما قراره کار دیگری صورت بگیره...
استاد محمد علی طاهری... دوره ۶.. جلسه ۵.....