۱۳۹۲ بهمن ۲۹, سه‌شنبه

جزوه ترم سوم - شیطان و سوء استفاده از قانون تعادل

يكی از حربه های شيطان سوء استفاده از اين قانون تعادل است، از اين قانون سوء استفاده حسابی ميكند و به محض اينكه يك لغزشی پيش می آيد، می آيد ميگويد كه ديدی نتوانستی، ديدی نشد، اول تشويقمان ميكند كه بجُنب، بعد حتماً لغزش پيش می آيد، بعد كه لغزش پيش آمد می آيد ميگويد ديدی نتوانستی، بعد می آيد ميگويد حالا توبه كن، توبه كن، بعد ما فكر ميكنيم واقعاً دلسوزانه ميگويد توبه كن، توبه ميكنيم دوباره لغزش اتفاق ميافتد، بعد دوباره می آيد ميگويد ديدی نتوانستی ديدی نشد ديدی فلان، خوب عيب ندارد دوباره توبه كن، بعد از هفت هشت بار ما را به جائی ميرساند كه سر خورده، شكست خورده، افسرده ميگوئيم اين كار ما نيست، ما اين را به اين علت تعريف ميكنيم كه:
این درگه ما درگه نا امیدی نیست
ما انسان را تعريف ميكنيم كه، يك مسيری را دارد ميرود و ما هر روز در معرض اين بازی هستيم، ما داريم تلو تلو ميخوريم ميرويم، اگر غير از اين بگوئيم سر خودمان را كلاه گذاشتيم، لذا تا شيطان می آيد ميگويد ديدی اينجوری است، من جوابش را ميدهم ميگويم ما اصلاً تعريفمان اينجوری هست، اصلاً ما تلو تلو بايد بخوريم برويم، تو هيچی نگو برو وايستا كنار، چون در يكجائی در دوره های بالا می آئيم بحث مسئله شيطان اصلاً اينها منتفی ميشود، به يك شكلهائی ما حمله نداريم، ما انرژی صرف شبكه منفی نميكنيم و حالا آنجا صحبت هائی هست و ترفندهائی كه هست تمام راه هايش را ميبنديم، تمام ترفندهای شيطان به خوبی برای ما شناخته شده است، نميگذاريم از آن سوء استفاده كند.
وقتي كه ما می آئيم قانون تعادل را تعريف ميكنيم، تعريف ميكنيم كه بله مهم اين است كه ما از هر جا برويم بر ميگرديم مسير اصلي مان ولی خوب داريم كار ميكنيم، هر بار اين دامنه را ( دامنه بازي را ) كوچكتر ميكنيم، روز اول تلو تلو كه ميخورديم خيلی زياد بود يواش يواش تلو تلو خوردنمان كم و كمتر ميشود ولی فكر مطلقش را نميكنيم كه راه را برايش باز بگذاريم، هميشه برايش يك تلورانسی را تعريف كرده داريم، ميگوئيم مهم اين است كه ما داريم به او فكر ميكنيم حالا انسان هستيم جايز الخطا هستيم خوب اشتباه كرديم عيب ندارد دوباره بر ميگرديم ولی خيلی جاها ميگويد ديگر اشتباه كردم تمام شد، ديگر كارم تمام است ميرود.
حافظ گفته:
ھر چند غرق بحر گناھم زصد جھت– حافظ
يا مولانا گفته:
من اگر خراب و مستم سخن صواب گویم– مولانا



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر