۱۳۹۳ اردیبهشت ۴, پنجشنبه

گاه به نامحرم؟ یا نظربازی با رخسار خوبرویان؟

صدرالمتألهین- رض- در اثر متعالی خویش، اسفار اربعه، غایت و دلیل استحسان شمایل معشوق و عشق نفسانی نسبت به شخص(پیکر) انسانی را «ترقیق قلب، تذكیۀ ذهن و تنبیه نفس» به جهت ادراك امور شریف می‌داند: 
«هذا العشقُ النّفسانیُّ للشّخص الانسانی إذا لم یَكن مَبدَؤُه إفراطَ الشَّهوة الحیوانیّة بَل إستحسانَ شمائلِ المعشوق و جَودةِ تركیبه و إعتدالِ مزاجِهِ و حُسنِ أخلاقه و تَناسُبِ حركاته و أفعاله و غَنجِهِ و دَلاله معدودٌ مِن جُملةِ الفَضائلِ و هو یُرقِّقُ القلبَ و یُذكِّی الذِّهنَ و یُنبِّهُ النَّفسَ علی إدراكِ الامورِ الشّریفةِ و لأجلِ ذلك أمَرَ المشایخُ مُریدیهم فی الابتداء بالعشق. قیل: العشقُ العفیفُ أوفَی سببٍ فی تلطیفِ النفسِ و تنویرِ القلبِ ...»
(صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم: الحكمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة؛ ج 7، ص 173)
ترجمه: «این عشق نفسانی برای جسم و پیکر انسانی چنانچه خاستگاه آن افراط در شهوت حیوانی نباشد بلکه به جهت استحسان[: خوش آمدن و از زیبایی بهره بردن] خصایل معشوق و نیکویی ترکیب[اندام] او و متعادل بودن مزاج او و زیبایی اخلاق او و متناسب بودن حرکات و رفتارها و ناز و ادای او باشد از جملۀ فضیلتها[ی انسانی] به شمار می رود چراکه دل را شفافتر، ذهن را هشیارتر و نفس را آگاهتر می گرداند برای ادراک امور برتر آسمانی و بدین دلیل است که پیران و مشایخ مریدان خود را در آغاز کار به عشق امر می نمودند. گفته اند: عشق مبتنی بر پاکدامنی کاملترین و قویترین عامل در خالص و شفاف نمودن نفس و نورانی ساختن قلب آدمی است ...»
اصولاً بر همین پایه است كه عشق مجازی را پلی به سوی عشق حقیقی گفته‌اند زیرا عشق مجازی مایه تلطیف و ترقیق قلب و تنبیه نفس آدمی است و با تلطیف قلب و تنبیه نفس است كه تمهید قواعد محبت فراهم می‌آید و بدون لطافت نفس، حركت و تحول ذات و جوهر آدمی شتاب نمی‌گیرد.
روشن است که عشق به پیکر انسانی در روابط عاشقانه مطرح است و این عشق بدون نگاه به همۀ اندام و اعضای معشوق میسر نیست. از سوی دیگر جز ملاصدرا تقریباً همۀ شاعران و عارفان بر نگاه و نظر بر جلوه های معشوق و رخسار و قامت او تأکید و اصرار ورزیده اند:
که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشـد
خطـا بــود کـه نبیننـد روی زیبـا را
عالِم که عارفان را گوید نظـر بدوزید
گـر یـار مـا ببینـد صاحبنظر ببـاشـد
گـوینــد نظـر بــه روی خــوبــان
نهـی اسـت نـه ایـن نظـر که ما راست
همه وقت عارفان را نظر است و عامیان را
نظـری معـاف دارنـد و دوم روا نباشـد
خود گرفتم که نظر بر رخ خوبان کفر است
من از این باز نگردم که مرا این دین است
حال چگونه باید حرام و دست کم مکروه بودن نگاه به نامحرم را توجیه نمود؟ در صورتی که در قرآن کریم می فرماید:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ (توبه9/30)
در این آیه سه واژۀ کلیدی هست:
1. «یَغُضُّوا» که به معنای بستن نیست بلکه به معنای کم کردن و پایین آوردن است.
2. «مِنْ» که به معنای «از» و «بعضی از» است.
3. «أَبْصَار» که به معنای چشم نیست چون در آن صورت می فرمود «أعیُن» جمعِ «عَین» بلکه به معنای «نگاه» و «دیدن» است.
حاصل معنای این آیه چنین است:
ای پیامبر به مؤمنان بگو از بعضی از نگاههای خویش بکاهند ... . این بدین معنی است که نمی گوید از دیدن نامحرم چشم خود را ببندند بلکه می فرماید: از بعضی از نگاههای خود فرو بکاهند.
می توان نتیجه گرفت که نگاه به هر جلوه یی از جلوه های خداوند از جمله زیبارویان(حتی نامحرمان) به شرط اینکه عمدتاً برای تغذیۀ نشآت عقلی و انسانی باشد نه صرفاً برای تغذیۀ نشئۀ حیوانی می تواند برای رشد و تعالی آدمی به سوی مدارج کمال مفید باشد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر