خود آش پشت پا کاری انجام نمی دهد و فقط باعث می شود که وقت آن ها گرفته شود و بعد از آن هم با بردن آش به در خانه ی همسایه ها تشعشع مثبت را از اهالی محل می خریدند و همه ی این تشعشع های منفی بدرقه ی راه می شد. آن ها دید کارشناسی نداشتند تا بداند تشعشع منفی چه کاری انجام می دهد و لی به این مسائل رسیده بودند.
در این خصوص درصد قابل توجهی از کارهای ما نه تنها از یک بابت بلکه شاید از جهات مختلفی درگیر و بسته است. اگر این بستگی ها نبود، کار به خودی خود خوب پیش می رفت. اما در این شرایط ، بعضی مواقع می شنویم که می گویند : کار به خنسی خورده! کار به طور عجیبی دچار پیچیدگی هایی است. در این صورت، امکان اینکه ما بتوانیم به کمک حلقه ها و شبکه رفع اشکال کنیم وجود دارد. البته این به آن معنی نیست که بی عدالتی ایجاد کند بلکه فقط مانند یک قیچی بستگی ها را باز می کند و کاری که به بستگی خورده آزاد می شود و وقتی کار آزاد شود، می بینیم که اصلاً مشکلی نداشته و به راحتی پیش می رود و اصلاً نمی بایستی که آنقدر پیچیده می بود.
بعد از تجربه تشعشع مثبت این قضیه را بهتر متوجه می شویم که ماجرا از چه قرار است و چرا کار های ما دچار پیچیدگی و مشکلات خاص خودش می شود.
هر چقدر جامعه ای حسود تر و بخیل تر و تنگ نظر تر باشند کارهای آن ها هم گره های بیشتری دارد و هرچه جامعه ای متعالی تر باشد که ما اصطلاحاً می گوییم که با فرهنگ تر است، کارهایشان رُند تر، روان تر و آسان تر پیش می رود.
می بینیم که جوامع عقب افتاده، دچار پیچیدگی هایی هستند . در جامعه ای که افراد بخیل تر هستند خودشان، خودشان را می بندند. اگر در یک سیستم کارها شکوفا شوند و بتوانند به جلو بروند، آن سیستم سیستم درستی است. آن ها پاداش خود را می گیرند و جوامع عقب افتاده جزای عقب افتادگی خود را پس می دهند. یعنی این مکانیزم بسیار دقیق است . جامعه ای که همه، نسبت به هم تنگ نظری دارند؛ همه با هم درگیر هستند و کار ها گره خورده و بسته است.
چند سال قبل من با بیماری سرطانی برخورد کردم که در یک روستا زندگی می کرد. از او پرسیدم : ما درگیر زندگی شهری و مشکلات زیادی هستیم طبیعی است که مریض شویم چرا او که در روستا زندگی می کند باید مریض باشد؟ به ما می گویند که گوشت نخورید و .... اصلاً سم گوشت در مقابل سمومی که ما ایجاد می کنیم قابل اغماض است. کولوا واشربو ولا تسرفوا (31 اعراف) لذا به طور کلی نوع تغذیه در سیستم ما هیچ جایگاهی ندارد برای اینکه، ضربات عمده از جای دیگری به ما می خورد. می بینیم که افرادی که در روستا ها زندگی می کنند غذای سالم تری می خورند و کمبود ویتامین هم ندارند ولی چون جامعه کوچکتر است؛ چشم و هم چشمی و تنگ نظری ها تمام محاسن زندگی روستا را از بین می برند. ما در اینجا صحبتی از نوع تغذیه نمی کنیم. زیرا که سموم کشنده تر و مهلک تری را با حرص خوردن و حسادت و تنگ نظری در بدن ترشح می شود. پس بهتر است حرص نخوریم، هرچه می خواهیم بخوریم.
به ما توصیه شده است که هیچ کاری را بدون استخاره شروع نکنیم. استخاره هدف خیر دارد و برای خنثی کردن تشعشعات منفی و بستگی ها به کار می رفته است و نمی دانیم چرا در طول زمان معنی اصلی اش به طور کلی به فراموشی سپرده شده است و تعریف دیگری از آن به جا مانده است. ما یک تشعشع مثبت داریم و یک سری کنترل های تشعشع منفی.
ما فهمیدیم که از تشعشعات منفی در امان نیستیم که بعضی از آنها ارادی و حساب شده است و همین جا حی و حاضر است. اما بعضی مواقع با تشعشعات منفی خطرناکی مثل طلسم سروکار داریم یا تشعشعات منفی خاصی که عوام آن را به نام چشم زخم عنوان می کنند.
زبان اصلی ما زبان تشعشعات است . حسادت یا تنگ نظری یک تشعشع منفی به دنبال دارد، این ها مثل یک جنگ الکترونیک هستند و پارازیت ایجاد می کنند. مثلاً وقتی به فردی حسرت می خوریم، در او یک تشعشع منفی ناشی از حسرت که پارازیت شعوری است ایجاد می شود. این پارازیت شعوری، یک اغتشاش شعوری ایجاد می کند و این اغتشاش در سیستم ایجاد اشکال می کند و البته بحث های مفصلی دارد که بخشی در اینجا و بخشی در دوره ی 8 بررسی می شود.
یکی از دلایل بیماری ها پارازیت ها و شعور های معیوب است. آیا گرفتاری های ما دلایل معقول دارد؟ چه کسی برای این گرفتاری ها دلایل معقول پیدا کرده است؟ این همه گرفتاری مشکوک نیست؟ علت اصلی، فقر فرهنگی و عدم درک تن واحده بودن است. ما باید بدانیم که اگر یک فرد بیفتد بقیه هم به دنبال او می افتند. درست مثل یک بدن. یک سری از آگاهی ها باعث می شود که به جای اینکه پارازیت شعوری معیوب بفرستیم ، برای فرد مقابل طلب خیر کنیم. می بینید که جریان کاملاً برعکس می شود؛ یعنی به طرف مقابل تشعشع مثبت می دهیم. چون اگر او رشد کند خود به خود ما هم رشد می کنیم. اگر او سقوط کند، ما هم سقوط می کنیم. متاسفانه این چیزی نیست که به طور آنی، متوجه نتیجه شویم و در دراز مدت معلوم می شود. اگر یک سلول سرطانی شود متاستاز می دهد و بقیه ی سلول ها را هم درگیر می کند.
پس تشعشع مثبت یا طلب خیر،احتیاج به اجازه گرفتن ندارد؛ و از راه دور و نزدیک می توان آن را اعلام کرد.
در این خصوص درصد قابل توجهی از کارهای ما نه تنها از یک بابت بلکه شاید از جهات مختلفی درگیر و بسته است. اگر این بستگی ها نبود، کار به خودی خود خوب پیش می رفت. اما در این شرایط ، بعضی مواقع می شنویم که می گویند : کار به خنسی خورده! کار به طور عجیبی دچار پیچیدگی هایی است. در این صورت، امکان اینکه ما بتوانیم به کمک حلقه ها و شبکه رفع اشکال کنیم وجود دارد. البته این به آن معنی نیست که بی عدالتی ایجاد کند بلکه فقط مانند یک قیچی بستگی ها را باز می کند و کاری که به بستگی خورده آزاد می شود و وقتی کار آزاد شود، می بینیم که اصلاً مشکلی نداشته و به راحتی پیش می رود و اصلاً نمی بایستی که آنقدر پیچیده می بود.
بعد از تجربه تشعشع مثبت این قضیه را بهتر متوجه می شویم که ماجرا از چه قرار است و چرا کار های ما دچار پیچیدگی و مشکلات خاص خودش می شود.
هر چقدر جامعه ای حسود تر و بخیل تر و تنگ نظر تر باشند کارهای آن ها هم گره های بیشتری دارد و هرچه جامعه ای متعالی تر باشد که ما اصطلاحاً می گوییم که با فرهنگ تر است، کارهایشان رُند تر، روان تر و آسان تر پیش می رود.
می بینیم که جوامع عقب افتاده، دچار پیچیدگی هایی هستند . در جامعه ای که افراد بخیل تر هستند خودشان، خودشان را می بندند. اگر در یک سیستم کارها شکوفا شوند و بتوانند به جلو بروند، آن سیستم سیستم درستی است. آن ها پاداش خود را می گیرند و جوامع عقب افتاده جزای عقب افتادگی خود را پس می دهند. یعنی این مکانیزم بسیار دقیق است . جامعه ای که همه، نسبت به هم تنگ نظری دارند؛ همه با هم درگیر هستند و کار ها گره خورده و بسته است.
چند سال قبل من با بیماری سرطانی برخورد کردم که در یک روستا زندگی می کرد. از او پرسیدم : ما درگیر زندگی شهری و مشکلات زیادی هستیم طبیعی است که مریض شویم چرا او که در روستا زندگی می کند باید مریض باشد؟ به ما می گویند که گوشت نخورید و .... اصلاً سم گوشت در مقابل سمومی که ما ایجاد می کنیم قابل اغماض است. کولوا واشربو ولا تسرفوا (31 اعراف) لذا به طور کلی نوع تغذیه در سیستم ما هیچ جایگاهی ندارد برای اینکه، ضربات عمده از جای دیگری به ما می خورد. می بینیم که افرادی که در روستا ها زندگی می کنند غذای سالم تری می خورند و کمبود ویتامین هم ندارند ولی چون جامعه کوچکتر است؛ چشم و هم چشمی و تنگ نظری ها تمام محاسن زندگی روستا را از بین می برند. ما در اینجا صحبتی از نوع تغذیه نمی کنیم. زیرا که سموم کشنده تر و مهلک تری را با حرص خوردن و حسادت و تنگ نظری در بدن ترشح می شود. پس بهتر است حرص نخوریم، هرچه می خواهیم بخوریم.
به ما توصیه شده است که هیچ کاری را بدون استخاره شروع نکنیم. استخاره هدف خیر دارد و برای خنثی کردن تشعشعات منفی و بستگی ها به کار می رفته است و نمی دانیم چرا در طول زمان معنی اصلی اش به طور کلی به فراموشی سپرده شده است و تعریف دیگری از آن به جا مانده است. ما یک تشعشع مثبت داریم و یک سری کنترل های تشعشع منفی.
ما فهمیدیم که از تشعشعات منفی در امان نیستیم که بعضی از آنها ارادی و حساب شده است و همین جا حی و حاضر است. اما بعضی مواقع با تشعشعات منفی خطرناکی مثل طلسم سروکار داریم یا تشعشعات منفی خاصی که عوام آن را به نام چشم زخم عنوان می کنند.
زبان اصلی ما زبان تشعشعات است . حسادت یا تنگ نظری یک تشعشع منفی به دنبال دارد، این ها مثل یک جنگ الکترونیک هستند و پارازیت ایجاد می کنند. مثلاً وقتی به فردی حسرت می خوریم، در او یک تشعشع منفی ناشی از حسرت که پارازیت شعوری است ایجاد می شود. این پارازیت شعوری، یک اغتشاش شعوری ایجاد می کند و این اغتشاش در سیستم ایجاد اشکال می کند و البته بحث های مفصلی دارد که بخشی در اینجا و بخشی در دوره ی 8 بررسی می شود.
یکی از دلایل بیماری ها پارازیت ها و شعور های معیوب است. آیا گرفتاری های ما دلایل معقول دارد؟ چه کسی برای این گرفتاری ها دلایل معقول پیدا کرده است؟ این همه گرفتاری مشکوک نیست؟ علت اصلی، فقر فرهنگی و عدم درک تن واحده بودن است. ما باید بدانیم که اگر یک فرد بیفتد بقیه هم به دنبال او می افتند. درست مثل یک بدن. یک سری از آگاهی ها باعث می شود که به جای اینکه پارازیت شعوری معیوب بفرستیم ، برای فرد مقابل طلب خیر کنیم. می بینید که جریان کاملاً برعکس می شود؛ یعنی به طرف مقابل تشعشع مثبت می دهیم. چون اگر او رشد کند خود به خود ما هم رشد می کنیم. اگر او سقوط کند، ما هم سقوط می کنیم. متاسفانه این چیزی نیست که به طور آنی، متوجه نتیجه شویم و در دراز مدت معلوم می شود. اگر یک سلول سرطانی شود متاستاز می دهد و بقیه ی سلول ها را هم درگیر می کند.
پس تشعشع مثبت یا طلب خیر،احتیاج به اجازه گرفتن ندارد؛ و از راه دور و نزدیک می توان آن را اعلام کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر