۱۳۹۲ خرداد ۱۱, شنبه

محمد علی طاهری

خداوند از يك سو وجود را به هستی هديه كرده است و از سويی ديگر همه چيز رابه آغوش خود میكشد تا مخلوقش از لطف و مرحمت او دور نباشد. زيرا او رحمان است و رحيم؛ او عاشق است و عشق او در برگيرنده ي هستی. اين عشق از مبدأی جريان دارد كه نه در بند مکانی است، نه زمانی و نه تضادی، پس همان هنگام كه عشق میورزد و هديه میكند، چون در قيد زمان نيست، باز پس میگيرد و در آغوش میكشد و به عبارتي ديگر، از منظری كه فوق زمان است، هيچ يك از اين دهش و بازدهش بر ديگری مقدم نيست. همه چيز و همه كس دور از او و در آغوش اويند. بنابراين، از اوييم و روانيم به سوی او و از هر طرف مشمول عشق او.
منبع: کتاب چند مقاله


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر