۱۳۹۳ مهر ۲۲, سه‌شنبه

‫قانون ارتباط انسان با خدا:

اصل: هنگامی که انسان از خداوند درخواستی داشته باشد، به طور مستقیم از خدا در خواست می کند.
ایاک نستعین
فقط (مطلقا) از تو کمک می جوییم(فاتحه-5)
قُل انَّما انا بَشر مثلکم یوحی اِلَیَّ اَنَّما اِلهکُم اِله واحد فاستقیموا اِلیه و استغفروهُ و ویل للمشرکین (فصلت-6)
بگو: من بشری هستم مثل شما که به من وحی می شود، خدای شما خدایی است یگانه، پس مستقیم به سوی او بروید و از او استغفار بطلبید و وای بر مشرکین (کسانی که "فاستقیموا الیه" را نقض می کنند)
اما پاسخ درخواست انسان از طریق هوشمندی الهی و یا به طور قراردادی از طریق شبکه ی شعور کیهانی پاسخ داده خواهد:
و ما کان لبّشرٍ اّن یُکّلِمهُ الله اِلا و حیاً اَو یُرسِلَ رَسُولاً فیُوحی بِاذنه...(شوری-51)
و هیچ بشری را نرسد که خدا با او سخن بگوید جز{از راه} وحی یا رسولی بفرستد که به اجازه ی او وحی کند...
و هیچ انسانی از این قاعده مستثنا نیست، پس نام انسان به هرکس اطلاق شود، باید مطابق نمودار زیر در جای گاه خود قرار بگیرد و همچنین اگر نام انسان از روی کسی برداشته شود، دیگر در این زمره ی تلقی نشده و کمال او از صورت انسانی خارج می شود و دیگر در چارچوب کمال و تعالی که در مورد انسان ها صدق می کند، قابل بحث و بررسی نخواهد بود و می یابد به عنوان موجودی غیر از انسان تلقی گردد، در غیر صورت گذشته از نقض آیه های شریفه فوق، عدالت الهی را نیز مبنی بر برابری همه ی انسان ها در مقابل خداوند سوال می برد.

در مسایل آسمانی (معنوی)، تسلیم و در مسایل زمینی (دنیوی) تلاش عوامل تعیین کننده ی باشند و مسایل زمینی خود نیز تابع جبر و اختیار هستند.
به طور کلی، جبر عاملی است که جهان دو قطبی را غیر قابل محاسبه نموده و به فلسفه ی حرکت انسان معنا داده است. در غیر این صورت همه ی اتفاقات قابل محاسبه و پیش بینی می شد و دیگر نیازی به تصمیم گیری و اختیار انسان نبوده، لذا حرکت انسان به طور کامل بی معنی شده و فلسفه ی خلقت انسان پوچ و بیهوده می گردید.
در عرفان حلقه، عوامل انسانی، کلیه ی خصوصیات فردی، شرایط جغرافیایی و اقلیمی، امکانات و توان های فردی و ... نقشی در اتصال و دریافت های ماورایی ندارند.
- جنسیت، سن، ملیت، استعداد، سواد، معلومات، تفکرات، اعتقادات، تجارب عرفانی، و ...
- ریاضت، ورزش، نوع تغذیه، و ...
- سعی، کوشش، تلاش، اراده، تقلا، و...
- تخیل و تصور و تجسم، ذکر و مانترا، نماد و سمبل، تلقین و تکرار، تمرکز و...
- نوع تیپ ساختاری فرد مانند تیپ دموی، صفر اوی، سوداوی، بلغمی و یا تیپ های کافا، واتا، و پیتا و...
(برگرفته از کتاب انسان از منظری دیگر اثری از استاد محمد علی طاهری‬

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر