۱۳۹۳ تیر ۵, پنجشنبه

تطبیق تعالیم عرفان حلقه با ...(بخش 8/ جهان دوقطبی یا قاب قوسین یا ناسوت و ...):

جهان دوقطبی یا جهان نور و ظلمت، دایرۀ وجود، شجره، عرش و ... از مباحثی است که در طول تاریخ بشر همواره مورد بحث حکیمان ایرانی و اسلامی بوده و هست. معادلهای این جهان و تعابیر مرتبط با آن را در تصویر بخش 7 ذکر کرده ام. همین معادلها نشانگر عمق و رواج این مبحث از قدیم الایام تاکنون است بویژه که قرآن کریم نیز به این جهان بارها اشاره کرده است از جمله با تعابیر قاب قوسین، شجره، لوح محفوظ، لوح مکنون، عرش، نور و ظلمت، جنت و جهنم، رحمان و شیطان، تقوا و فجور، انّا لله و انا الیه راجعون و ... .
صورت و مادۀ این جهان را عقل دهم یا روح القدس یا همان جبرئیل ایجاد کرده و افاضه نموده است لذا در وصف او گفته اند: واهب الصّوَر، واهب العلم و التأیید، مصوِّر الحقائق، عقل العالم الأرضی، مُعطی الحیات و الفضیلة. پیامبر-ص- در حدیثی فرموده اند جبرئیل شرق و غرب جهان پر کرده است(مَلأ الخافقَین) همان که در انجیل هم هست که جهان از روح القدس پر شده است و ما در روح القدس شناوریم. خود پیامبر-ص- در معراجش کلّ این جهان دوقطبی یا ناسوت را مشاهده کرده است حتی بالاتر از دوقطبی را هم مشاهده نموده است: ثُمّ دَنَی فتَدَلّی فکان قاب قَوسَینِ أو أدنی. نزدیک شد و دو کمان هستی را مشاهده کرد حتی از آن نزدیکتر را. دوکمان همان دو کمان نزولی و صعودی است که وقتی به هم وصل شوند تبدیل میگردند به یک دایره. همان که ملاصدرا هم این چرخه یا حلقۀ دوقطبی را «دایرۀ وجود» نامیده است. تصویر این سخن ملاصدرا را در پایین می بینید. ایشان در این تصویر مخصوصا به کثرت در پایین دایره و وحدت در بالای دایره اشاره میکنند که همان موضوع اوج کثرت و تضاد در پایین حلقه بویژه اسفل سافلین است که استاد نازنین بزیبایی بیان فرموده اند.
ما نباید همه چیز را منحصر به عرفان حلقه بکنبم این نوعی خودشیفتگی است و حکایت از شاهد نبودن ما دارد. اتفاقا باید نظرات مشترک فلاسفه و حکما و عرفا و متکلمان و قرآنپژوهان و شاعران عارف و ... را جمع کنیم تا به یک وحدت اندیشه و بینش با مخالفان برسیم. مگر قرار است خودمان را به دیگران تحمیل کنیم؟ ما لازم است وحدت را به همۀ بشریت عرضه کنیم. مگر خود استاد عزیز از اشعار مولانا و حافظ و آیات قرآن و احادیث و مطالب علمی فیزیک و مکانیک و نظریه های فلسفی و ... استفاده نکرده اند؟ با این روش ما میتوانیم به وحدت و همدلی با مخالفانمان برسیم و این هنر است نه مقابله کردن و رودررویی با آنان! جذب و گرد هم آمدن بهتر است یا دفع و تفرقه و کثرت؟
تصور میکنم تا این حد فعلا کافی است و اگر زمانی لازم شد بقیۀ مطالب را هم بیان میکنم. فکر میکنم دارم زیاده روی میکنم چون لازم نیست مطالب را بزور به افراد تحمیل کرد. زمینه که مساعدتر شد ان شاء الله ادامه خواهیم داد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر